The Cursed Ones نفرین شدگان
The feared Apocalypse has come to pass, it's been thousands of years since it's passed, but we are still alive! merciless immortals and cursed creatures, banished demons, all sorts of monstrosities have fallen upon us, the only defense for humanity is to build walls around it's few standing cities and the ones who live further from these cities have no way but hiding in the tunnels, inside their clans and underground metros.
it's been generations since we live in such darkness. In North the bloodthirsty Dejhkhims, in the south the tall grim gigantic and mysterious Qasr of North palace, home to deathly immortals and in the middle, in the lands of Hasta'an there is a young girl who leads her monster-hunting band.
this young girl suddenly finds herself struggling with some unexpected adventures which can change the dark fate of her people, however in a world that the goddess of hope has died and the diva of despair has spread its wings in the hearts of men expecting such triumph is nothing but a false hope.
آخر الزمان آمدو رفت ، هزاران سال است که سپری شده امّا این چه آخر الزمانی بود که آدمی هنوز زنده است ؟ به جانش فناناپذیران بی رحم جنیان رانده شده و موجودات نفرین شده فتاده ؟ تنها دفاع آدمی ساخت دیوار های بلندی دور چند شهری است که هنوز سر پا هستند آنهایی که دور از این شهر ها زندگی می کنند به زیر زمین ها و تونل ها پناه برده اند، نسل هاست در این تاریکی زندگی می کنیم . در شمال دژخیمان خونخوار و در جنوب قصر سربه فلک کشیده و مرموز نورث پلس خانه ی نامیراهای مخوف و در این میان دختری هست جوان که دسته ای شکارچیان هیولای هاستانی را رهبری می کند و خود را درگیر ماجراهایی می یابد که می توانند سرنوشت شوم مردمش را تغییر دهند. گرچه در دنیایی که الهه ی امید مرده و دیو یاس و نا امیدی در دل آدمی سایه افکنده این کار بسیار بعید بنظر می رسد.
it's been generations since we live in such darkness. In North the bloodthirsty Dejhkhims, in the south the tall grim gigantic and mysterious Qasr of North palace, home to deathly immortals and in the middle, in the lands of Hasta'an there is a young girl who leads her monster-hunting band.
this young girl suddenly finds herself struggling with some unexpected adventures which can change the dark fate of her people, however in a world that the goddess of hope has died and the diva of despair has spread its wings in the hearts of men expecting such triumph is nothing but a false hope.
آخر الزمان آمدو رفت ، هزاران سال است که سپری شده امّا این چه آخر الزمانی بود که آدمی هنوز زنده است ؟ به جانش فناناپذیران بی رحم جنیان رانده شده و موجودات نفرین شده فتاده ؟ تنها دفاع آدمی ساخت دیوار های بلندی دور چند شهری است که هنوز سر پا هستند آنهایی که دور از این شهر ها زندگی می کنند به زیر زمین ها و تونل ها پناه برده اند، نسل هاست در این تاریکی زندگی می کنیم . در شمال دژخیمان خونخوار و در جنوب قصر سربه فلک کشیده و مرموز نورث پلس خانه ی نامیراهای مخوف و در این میان دختری هست جوان که دسته ای شکارچیان هیولای هاستانی را رهبری می کند و خود را درگیر ماجراهایی می یابد که می توانند سرنوشت شوم مردمش را تغییر دهند. گرچه در دنیایی که الهه ی امید مرده و دیو یاس و نا امیدی در دل آدمی سایه افکنده این کار بسیار بعید بنظر می رسد.
Save
Share
Tweet
